جمهوری اسلامی از جنایات کهریزک جان سالم بدر نمیبرد

فاتح بهرامی
دستور خامنه ای برای تعطیلی شکنجه گاه کهریزک اساسا قدرت جنبش انقلابی مردم و بی اثری وحشیانه ترین تاکتیک رژیم برای مرعوب کردن مردم را به اثبات رساند. آنچه در کهریزیک اتفاق افتاد، یعنی شکنجه و قتل و تجاوز، جزئی از شناسنامه حکومت اسلامی و مانند گروه خون این رژیم است که در تمام این ۳۰ سال علیه مخالفین خود به آن دست یازیده است. فرق کهریزک با سایر قتلگاهها و شکنجه گاههای دیگر فقط اعمال توحش خشن و جنایت سبعانه رژیم نیست، بلکه این قتلگاه پروژه ای ویژه برای ارعاب مردم بپاخاسته و برای شکست دادن جنبش انقلابی علیه جمهوری اسلامی بود. اما این پروژه نه تنها مفتضحانه شکست خورد بلکه به ضد خود و به پاشنه آشیل دیگری برای جمهوری اسلامی بدل شد. این رژیم تاکنون اشکال مختلفی از سرکوب و نمایش و مانور را برای ترساندن مردم بکار گرفته بود اما منجر به ساکت کردن مردم و جلوگیری از اعتراض آنان نشده بود. اینبار، در شرایطی که صدای پای انقلاب به گوش خامنه ای و سایر سران حکومت رسیده بود و هر روز مردم حاکمیت این جانیان را در خیابانها به مصاف طلبیدند، آنگاه خامنه ای و جناح او برای ارعاب مردم به این تاکتیک دست زدند که چهره حکومتی که با خشن ترین روش شکنجه و تجاوز و قتل میکند را علنا جلو جامعه بگذارند. فکر کردند راه نجاتشان اینست که به مردم بگویند که بی محابا میکشند و میزنند تا درس عبرتی برای کسانی باشد که هنوز پایشان به زندان نرسیده است. از اینرو در مقابل چشمان کسانی که بعدا آزاد میکردند در نهایت توحش به شنیع ترین اشکال شکنجه دست زدند تا آنها برای مردم تعریف کنند. علاوه بر این، اجساد کسانی که زیر شکنجه له شده و بقتل رسیده بودند باندازه کافی این تصویر اعمال توحش را منعکس میکرد و اخبارش به گوش همه رسید. در کنار اینها، اعدام بیش از صد نفر، نمایش شنیع اعتراف گیری و رفتار وحشیانه نیروی سرکوب در خیابانها همگی قرار است این جنبش انقلابی علیه جمهوری اسلامی را مهار کند.

جنایاتی که جمهوری اسلامی در این مدت و بویژه در کهریزک با تمام توحش مرتکب شد نتوانست به هدف خود برسد و نمیتوانست. تعطیلی این قتلگاه و اعتراف سران حکومت به گوشه ای از جنایاتی که مرتکب شدند یک عقب نشینی و شکست جدی جمهوری اسلامی در مقابل مردم بود و قدرت جنبش انقلابی مردم را نشان داد. وقتی که اسناد و مدارک غیر قابل انکار این جنایات رو شد خامنه ای برای جلوگیری از افشای نقش خود و احمدی نژاد و فرماندهان نظامی سپاه و ناجا دستور تعطیلی آنرا صادر کرد، و چند نفر از عناصر دست چندم را برکنار کردند که لابد یا آنها را میکشند یا اسمشان را مخفی میکنند و طبق معمول در پستهای بهتری مشغول کار میکنند تا پای سران حکومت بمیان نیاید. اما کار از کار گذشته است و حتی جناح مقابل نیز علنا احمدی نژاد و محصولی وزیر کشور را مسبب این کار میدانند. تاکنون لااقل معلوم شده است که خود رادان جانشین فرمانده نیروی انتظامی و چند معاون و دستیار وی مستقیما در شکنجه دستگیر شدگان دست داشته اند و اسامی هشت نفر از آنها علنی شده است. نفس اعتراف به جنایات مرتکب شده در کهریزک و تعطیلی آن بمعنی اعلام شکست هدف برپاکردن آن است، یعنی تاکتیک مذکور برای مرعوب کردن مردم شکست خورد. اما این تازه اول کار است و جمهوری اسلامی نمیتواند از آن عبور کند. اکنون رژیم تماما در تلاش برای توجیه و ماستمالی کردن این جنایات است. میگویند زندانی از شکنجه نمرده بلکه بدلیل مننژیت و یا توجیهات مسخره ای از این قبیل مرده است. زور میزنند که افتضاحی که بار آورده اند را به گردن عده ای "خاطی" بیندازند اما یادشان رفته که همانطور که قرار بود جامعه تصویر حکومت شکنجه گر را ببیند شکنجه توسط افرادی مانند رادان را نیز منعکس میکند و همین پای احمدی نژاد و خامنه ای را بعنوان آمرین این جنایات بوسط میکشد. واضح است که مردم با توجیهات مسخره رژیم کلاه سرشان نمیرود، اما مساله مهمتر اینست که در عین حال که مرتکب وحشیانه ترین جنایات شده اند دارند جلو چشم مردم عقب نشینی میکنند و همین رژیم را در مقابل مردم ضعفیتر میکند و هر نوع سیاست و تاکتیک ارعاب را بیش از پیش بیخاصیت میکند.

وضعیت جمهوری اسلامی بحدی آشفته و از هم گسیخته است که از کانال کهریزک میتواند بزیر کشیده شود. اکنون کار بجائی رسیده که باشکال مختلف مساله کنار رفتن خامنه ای را مطرح کرده است. عده ای از مجمع نمایندگان ادوار مجلس با استناد به یک اصل قانون اساسی خواهان بررسی صلاحیت خامنه ای در مجلس خبرگان هستند، یعنی عده ای در درون رژیم بطور علنی خواهان بررسی شرایط برکناری خامنه ای از پست ولی فقیه میشوند، و این یعنی جمهوری اسلامی در سراشیبی سقوط کامل است. دعوای دو جناح امروز جمهوری اسلامی بدلیل قدرت و فشار انقلاب به حد انفجاری و غیر قابل کنترل رسیده است. دعوای دو جناح امروز در جمهوری اسلامی که خامنه ای و رفسنجانی در راس آنها هستند بجائی رسیده که هر یک برای حفظ خود و حفظ نظام راهی بجز کنار زدن کامل جناح مقابل ندارند. ماجرای کهریزک و همچنین نمایشهای اعتراف گیری به یک فاکتور مهم در تسویه حساب این دو جناح بدل شده است که جناح رفسنجانی آنرا اهرمی اساسی برای برکناری خامنه ای محسوب میکند. اما جنایات و توحش کهریزک تمام جنایات ۳۰ ساله کل حکومت و جناحهای آنرا در مقابل مردم گذاشته است، و همین البته یک معضل جناح رفسنجانی هم هست زیرا پرونده هر جناح حکومت برای قتل و شکنجه مخالفین حکومت سیاهتر از دیگری است. از کشتار کارگران بیکار اصفهان تا جنایات رژیم در کردستان و ترکمن صحرا در اوایل سر کار آمدن این رژیم، از قتل عامهای دهشتناک ۶۰ و ۶۷ که در دوره نخست وزیری موسوی یک نسل از مخالفین حکومت را قربانی کرد و بهمین دلیل مردم همین دو سه ماه پیش لقب "موسوی ۶۷" را به گردن او آویزان کردند تا به رگبار بستن کارگران خاتون آباد و قتلهای زنجیره ای در دوره خاتمی، و بطور کلی از ۳۰ سال اعدام و قتل و جنایت و شکنجه کمونیستها و رهبران کارگری و کلا فعالین احزاب مخالف حکومت و ۳۰ سال آزار و اذیت مداوم زنان که در همان اوایل اوباش حکومت حجاب را با پونز به پیشانی زنان میچسباندند تا جنایات امروز در کهریزک نمونه هائی از کارنامه رژیم صد هزار اعدام است که از امثال گنجی و سازگارا و حجاریان تا موسوی و خاتمی و کروبی و رفسنجانی و احمدی نژاد و صفی از آیت الله ها و فرماندهان سپاه و بسیج و در راس همه آنها خامنه ای نقش داشته اند. کهریزک اگر در دعوای جناحها بعنوان یک ابزار جناح رفسنجانی در مقابل خامنه ای مطرح است، اما برای مردم شریف و آزادیخواه ایران کهریزک نمونه اخیر ۳۰ سال توحش اسلامی است که کل سران و دست اندرکاران این حکومت را بر صندلی محاکمه مینشاند. بهمین دلیل است که وقتی کروبی در نامه اخیرش به تجاوز در زندانها اشاره کرد مردم در پاسخ به او ۳۰ سال تجاوز اوباشان این حکومت را در زندانها اشاره کردند و از وی پرسیدند که چرا تاکنون ساکت بوده است.

ارعاب در شرایطی میتواند ابزار موثری در دست یک حکومت باشد که جامعه در حالت رکود باشد و حرکت قدرتمندی در مقابل رژیم وجود نداشته باشد. در شرایط انقلابی برعکس است. جامعه ای که برای ساقط کردن حکومت بپاخاسته است و مردمی که برای سرنگونی رژیم لحظه شماری میکنند ارعاب نه تنها تاثیری ندارد بلکه جنایاتی که با هدف ارعاب صورت میگیرد مردم را جری تر و مصمم تر میکند که این جنایتکاران را هرچه زودتر باید از سر راه خود جارو کنند. مردم علیه جمهوری اسلامی بپاخاسته اند، جنایات حکومت فقط پرونده این جانیان را نزد مردم سنگینتر و زمان سرنگونیشان را تسریع میکند. کهریزک یک نمونه این وضعیت است، گرچه در این دو ماه تعدادی از مردم شریف و معترض جان باختند اما از خانواده جانباختگان تا کل مردمی که برای بزیر کشیدن رژیم بمیدان آمده اند با عزمی راسختر و شجاعت بیشتری برای پیروزی این انقلاب گام برمیدارند.

قدرت انقلاب حکومت اسلامی را به آستانه سقوط رانده است و دعوای دو جناح به مرحله تسویه حساب اساسی رسیده است. مردم میدانند که هر جناحی برای حفظ خود و حفظ نظام باید دیگری را بزند. همچنین مردم بخوبی میدانند که جناح رفسنجانی و موسوی تلاش دارند که در عین سوار شدن بر موج اعتراض مردم جلو سقوط جمهوری اسلامی را بگیرند و بهمین دلیل هم مدام به طرفدارانشان تاکید میکنند که باید صف خود را از مردمی که خواهان سرنگونی رژیم هستند جدا کنند و یا تجمعات را با سکوت برگزار کنند. این خصوصیت هر انقلابی است که عناصر و جریاناتی از داخل حکومت برای مهار حرکتهای رادیکال و انقلابی مردم بر موج سوار میشوند تا جلو انقلاب را بگیرند. اما مردم میخواهند کل جمهوری اسلامی برود و در عین حال از جنگ جناحها و شکاف درون حکومت نیز برای پیشبرد مبارزه خود استفاده میکنند. جناح خامنه ای اکنون زیر ضرب است و کنار رفتن خامنه ای چیزی از جمهوری اسلامی باقی نمیگذارد. جمهوری اسلامی در ضعیفترین و بحرانی ترین دوره حیاتش است و تشتت و از هم گسیختگی آن هر روز در حرفها و دعواهای جناحهای آن مشهود است.

رژیمی که امروز مقابل مردم قرار دارد، رژیمی است که ولی فقیه و رئیس جمهور و وزیر کشور و فرماندهان نظامی آن نه فقط از جانب مردم بلکه از طرف جناح مقابل و حتی در سطح بین المللی مسئولیت مستقیم جنایات دو ماه اخیر را بعهده دارند. رژیمی که بالاترین سران آن به گوشه ای از جنایات خود اعتراف کرده اند و مجبور به بستن قتلگاه کهریزک شده اند و محاکمه و برکناری آنها به حرف و خواست حتی جناح مقابل بدل شده نمیتواند سرپا بایستد. این دعوا بزودی سر از جای باریک درمیاورد و راه گریزی ندارند. کارگران و مردم آزادیخواه باید برای ضربه نهائی به این رژیم خود را آماده کنند. به این حکومت نباید امان داد. *
به نقل از انترناسیونال 309

1 comment:

Unknown said...

ایهالناس مسلمان کشی‌یکی‌از سرگرمیهای جدید برای کشورها و دولتهای مسلمان و غیره مسلمان شده. جالب اینجاست که دوستان عزیز آقای احمدی خره،چین و شوروی، قبل از شمارش آرای انتخابات به ایشون تبریک گفتند. کشور چین و شوروی یک ساعت بعد از انتخابات به آنترینژاد تبریک گفتند تو نگو اینها با هم یه قرارهایی دارند و آنهم سرگرمی هست که هر ستاشون دوست دارند و آن هم، مسلمان کشی‌. در ارومجی چین و در چچنیا شوروی و در ایران عزیز دولتها همه مشغول مسلمان کشی‌هستند.احمدی‌نژاد ممکن که خایهٔ امریکا و انگلیس را نمیمالد ولی‌ خوب خایهٔ چین و شوروی را ما چ می‌کند. هی‌نماز جمعه داد میزنم مرگ بر یهودی و صهیونیست تو نگو پولدارترین ادمهایی که شوروی را اداره میکنند یهودی هستند. هر هفته میرم نماز جمعه داد میزنم مرگ بر امریکا و مرگ بر انگلیس تو نگو مسلمان کشهای اصلی‌، چین، شوروی و همین رئیس جمهور قلابی خودمون آقای احمقی خره جنایتکار هستند.
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»