ازنهادهای مدافع حقوق بشرومردم آزاده ی ایران وجهان درجهت بازگرداندن آرامش وامنبت به خانواده اش
من فوزیه حسامی، مادرهشت فرزند دراین روزها درجال سپری کردن سخت تربن روزها ی دوران زندگیم هستم.همسر عزیزم سالهاست که در گذشته است و دو پسردیگرم مدتهاست که به دلیل فعالیتهای سیاسی اجتماعی مجبور به ترک کشورو خانه وخانواده شان شده اند و سه پسردیگرم که در این سالها سرپرستان خانواده بودنده اند مدتی است که به دلایل واهی تحت پیگرد قرار گرفته و ناپدیدشده اند وما هیج خبری ازانان نداریم.هر جند انبان خاطرات من مملو از لحظات تلخ حمله ور شدن مآموران اطلاعاتی به خانه و زندگیمان می باشد نه تنها همسرم را به زندان فرستاده وبه اعدام محکوم کردند که خوشبختانه این حکم اجرا نشد ودو پسرم را مجبور به ترک کشور کردند بلکه این سه پسر دیگرم را نیز به دلیل فعالیتهای انساتیشان بارها تخت تعقیب و پیگرد قرار داده و جندین بار به زندانهای مختلف فرستاده و زیر شکنجه قرار داده اند اکنون روزهای زیادی است که از این سه جگر گوشه ام حبری ندارم و در این مدت ماموران حکومتی بارها به خانه ی ما حمله ور شده و در برابرچشمان وحشت زده ی عروس و دخترانم وسایل شخصی مان را به هم ریخته و در و پنجره هایمان را شکسته اند،تهدیدمان کرده و همسر یکی ازپسرانم را به گروگان گرفته بودند و شرایط غیر قابل تحملی برایمان افریده اند پسران من هیج گناهی جز دفاع ار انسان و انسانیت نداشته اند حال نمی دانم چگونه این برخوردهای بی رحمانه را با آنها وبا بازماندگان خانواده مان توجیه کنم.با گذشت 70 سال از عمرم دیگر زن سالمندی محسوب می شوم،زندگیم سراسر رنج و سختی بوده است و طعم روزهای بدون نگرانی و دغدغه را تا به حال نچشیده ام.اما فرزندان من در سا لهای جوانیشان به سر می برند،نمی خواهم انان نیز همچون من زندگیشان سراسر از ناامنی و رنج باشد.
نمی دانم ار چه کسی و از کحا درخواست کنم ،آیا هیچ نهاد یا سازمانی وجود دارد که به خواسته های مادری همچون من رسیدگی کند؟
ولی به هر حال در اینجا من می خواهم با تمام وجود خواستار پایان یافتن این وضعیت وحشتناک برای اعضای خانواده ام باشم ولذا از تمامی سازمانهای انسان دوست و نهادهای حقوق بشری وشخسصیت هایی که دغدغه ی انسانیت دارند خواهانم که جمهوری اسلامی را تحت فشارقرار بدهندتاازاین وضعیت غیرقابل تحمل رهایی بابیم وآرامش ازدست رفته امان به خانواده بازگردد. فوزیه جسامی ازبوکان 14/11/86 برابربا 3/2/2008
من فوزیه حسامی، مادرهشت فرزند دراین روزها درجال سپری کردن سخت تربن روزها ی دوران زندگیم هستم.همسر عزیزم سالهاست که در گذشته است و دو پسردیگرم مدتهاست که به دلیل فعالیتهای سیاسی اجتماعی مجبور به ترک کشورو خانه وخانواده شان شده اند و سه پسردیگرم که در این سالها سرپرستان خانواده بودنده اند مدتی است که به دلایل واهی تحت پیگرد قرار گرفته و ناپدیدشده اند وما هیج خبری ازانان نداریم.هر جند انبان خاطرات من مملو از لحظات تلخ حمله ور شدن مآموران اطلاعاتی به خانه و زندگیمان می باشد نه تنها همسرم را به زندان فرستاده وبه اعدام محکوم کردند که خوشبختانه این حکم اجرا نشد ودو پسرم را مجبور به ترک کشور کردند بلکه این سه پسر دیگرم را نیز به دلیل فعالیتهای انساتیشان بارها تخت تعقیب و پیگرد قرار داده و جندین بار به زندانهای مختلف فرستاده و زیر شکنجه قرار داده اند اکنون روزهای زیادی است که از این سه جگر گوشه ام حبری ندارم و در این مدت ماموران حکومتی بارها به خانه ی ما حمله ور شده و در برابرچشمان وحشت زده ی عروس و دخترانم وسایل شخصی مان را به هم ریخته و در و پنجره هایمان را شکسته اند،تهدیدمان کرده و همسر یکی ازپسرانم را به گروگان گرفته بودند و شرایط غیر قابل تحملی برایمان افریده اند پسران من هیج گناهی جز دفاع ار انسان و انسانیت نداشته اند حال نمی دانم چگونه این برخوردهای بی رحمانه را با آنها وبا بازماندگان خانواده مان توجیه کنم.با گذشت 70 سال از عمرم دیگر زن سالمندی محسوب می شوم،زندگیم سراسر رنج و سختی بوده است و طعم روزهای بدون نگرانی و دغدغه را تا به حال نچشیده ام.اما فرزندان من در سا لهای جوانیشان به سر می برند،نمی خواهم انان نیز همچون من زندگیشان سراسر از ناامنی و رنج باشد.
نمی دانم ار چه کسی و از کحا درخواست کنم ،آیا هیچ نهاد یا سازمانی وجود دارد که به خواسته های مادری همچون من رسیدگی کند؟
ولی به هر حال در اینجا من می خواهم با تمام وجود خواستار پایان یافتن این وضعیت وحشتناک برای اعضای خانواده ام باشم ولذا از تمامی سازمانهای انسان دوست و نهادهای حقوق بشری وشخسصیت هایی که دغدغه ی انسانیت دارند خواهانم که جمهوری اسلامی را تحت فشارقرار بدهندتاازاین وضعیت غیرقابل تحمل رهایی بابیم وآرامش ازدست رفته امان به خانواده بازگردد. فوزیه جسامی ازبوکان 14/11/86 برابربا 3/2/2008
No comments:
Post a Comment